۲۶ ذى الحجه سال شصتم هجرى قمرى
توقف در شراف
امام حسین (ع) روز بیست و ششم ذیالحجه سال ۱۳۶۱ هجرى قمرى وارد منزل شراف شدند. کسی که از مکه به طرف کوفه میآید بعد از عقبه به منزل دیگری میرسد بنام واقعه ولی چون در شراف امکانات و خصوصاً آب بیشتر بوده لذا امام حسین (ع) در واقعه که آن را واقعه الحزون نیز گویند توقف نکردند و در شراف منزل گزیدند.
ابومخنف از عبدالله بن مسلم و مردی دیگر از قبیل بنی اسد نقل کرده است که امام حسین (ع) درمنزل شراف فرود آمدند و سحرگاهان به جوانان دستور دادند که آب زیاد بردارند و از این منزل حرکت کرده و صبح را تا هنگام غروب آفتاب طی طریق نمودند، گویا اما تصمیم داشتند در قرعاء که منزل دیگری است از منازل حجاز منزل کنند و بعد از آنجا تا مغیثه که آخرین منزل حجاز است و از مغیشه تا قادسیه که ابتدای عراق است کوچ کنند.
عبیدالله بن زیاد چون از حرکت امام حسین (ع) بسوی کوفه آگاه شد، حصین بن تمیم را که رئیس شراط او بود به قادسیه فرستاد و او لشکرش را در فاصله قادسیه تا خفان و قطقطانیه تا لعلع و نیز از واقعه تا راه شام و راه بصره مستقر کرد تا راهها را دقیقاً زیرنظر بگیرند بطوری که اگر کسی از آن محدوده خارج و یا پا در آن محدوده بگذارد، اطلاع یابند.
امام (ع) بسوی عراق میآمد تا اینکه گروهی از اعراب را در راه ملاقات کرد و از آنها سوال فرمود گفتند: ما چیزی جز این نمیدانیم که ما نمیتوانیم وارد و خارج شویم امام (ع) در همان مسیر ادامه راه دادند. گفتهاند که حصین بن تمیم با چهار هزار نفر مرد نظامی به منطقه اعزام شده بود که از جمله آنها حربن یزید ریاحی بود که نزدیک به هزار نفر همراهش بودند و در روایت دیگری آمده است که حربن یزید ریاحی به همراه هزار سواره از کوفه جداگانه به منطقه اعزام شده بود.
ابومخنف از آن دو نفر مرد اسدی نقل کرده است در میانه راه هنگام ظهر ناگهان مردی فریاد زد الله اکبر! امام حسین (ع) نیز تکبیر گفت و فرمود: برای چه تکبیر گفتی؟ آن مرد گفت: درخت خرما در این مکان مشاهده میکنم! آن دو مرد اسدی گفتند: در این مکان درخت خرمایی وجود ندارد. امام (ع) به آنها فرمود: شما چه میپندارد؟ گفتند: اینها طلایهداران لشکر دشمن و گردنهای اسبان آنهاست. امام (ع) فرمود: من نیز آنها را میبینم.
پس امام (ع) فرمود: آیا در این منطقه پناهگاهی وجود دارد که ما بدانجا رویم و این پناهگاه در پشت سر ما قرار گیرد و دشمن در روبروی ما تا آنجا فقط از یک جانب روبرو شویم؟ گفتند: آری در ناحیه چپ منزلی است به ام ذوحسم. پس امام (ع) به قسمت چپ جاده به طرف ذوحسم روی آورد. سپاه دشمن نیز به طرف این منزل وی میتاخت. ولی امام (ع) و همراهان زودتر به این منزل رسیدند.